سارابانوسارابانو، تا این لحظه: 28 سال و 6 روز سن داره
همسرمهمسرم، تا این لحظه: 33 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
سالروز عقد و مال هم شدنمون😍سالروز عقد و مال هم شدنمون😍، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
یاسینیاسین، تا این لحظه: 4 سال و 14 روز سن داره

♡بوی بهشت♡

ساراخانوم،فارغ التحصیل روانشناسی،مامان یه فرشته ی الهی

سونوگرافی و دیدن ثمره ی عشقمون

سلااااام شاه پسرم خوبی نفس مامان؟ ۹۸/۱۱/۱۹ رفتیم سونوگرافی چکاب جنین بازم با ذوق من و بابا و مادرجون آماده شدیم و اومدیم به دیدنت گل پسرم حتی من و بابایی لباس ست ابی پوشیدیم گفتیم خوشتیپ بیایم خدمتت😁 خلاصه رفتم داخل اتاق و پرستار گیر داده بود یک همراه فقط میشه بیاد کنارت منم ک دوسداشتم هم بابایی  و هم مادرجون دوتا کنارم باشن خیلی ذوق دیدنت رو داشتن خلاصه بابایی از خودگذشتگی کرد و مادرجون اومد داخل بعد کلی قربون صدقه ی شما رفت بعدشم ب دکتر اصرار کرد ک باباشم باید بیاد😅 دکتر هم قبول کرد بعد بابایی اومد داخل و اونم شمارو دید و کلی ذوق کرد خنده از رو لباش نمیرفت😍😊 دکتر شمارو به من نشون داد وای نگم از اون لحظه ک چقدرر...
5 اسفند 1398

احوالات این روزهای من

سلام آقایاسینم ان شاءالله ک حالت تو دل مامانی خوب خوب باشه😘 گل پسرم امروز ۶ ماهم تموم میشه و میرم توی هفت ماه ۶ ماهی ک با وجود تموم سختی های وحشتناکش گذشت... سه ماه سخت دیگه تو راهه و من هرروز مادر شدن رو تمرین میکنم سختی میکشم تا لایق اسم مادر باشم😊 هر روزی ک میگذره قدر مادرخودمو بیشتر میفهمم و بهم ثابت شده ک بهشت برای زیر پای مادر کمممممههههههههه🤔 این روزا شما حرکاتت بیشتر و قوی تر شده البته از اول پرجنب و جوش بودی هزار ماشاءالله بهت الان ک بزرگتر شدی حرکت هات و ضربه هات ب شکمم قوی تر شده جوری ک آخم در میاد😅 گلاب ب روت تکرر ادرار شدید دارم و شما هم شیطونی میکنی مدام ضربه میزنی ب مثانم و من رسما دهنم سرویس شده انقدر ک برم ...
16 دی 1398

سردار دل ها شهادتت مبارک

🏴انا لله و انا الیه راجعون ✨دیشب(جمعه۱۳ دی ماه ۱۳۹۸) ارواح طیبه‌ شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. بخشی از پیام مقام معظم رهبری در پی شهادت سردار قاسم سلیمانی: "سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه‌ شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیة‌الله‌ ارواحنا فداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض می‌کنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ او در همه‌ این سالیان...
14 دی 1398

حال خوب من

سلام قندعسل مامان 😍خوبی نفسم؟  اواخر هفته ی ۱۹ بارداری هستم یعنی اوایل پنج ماهگی دیروز رفتم بهداشت و صدای قلب کوچولوت رو شنیدم... 😍وای نمیتونم تو کلمات بیانش کنم ک چقدر شیرییییین و لذت بخش بود از ته دلم خداروشکر کردم و دعا کردم اونایی ک منتظر نی نی هستن خدا دامنشون رو سبز کنه ان شاءالله خداروشکر همه چیز نرمال و طبیعیه ب لطف خدا این روزا حالم بهتره حال روحیم بهتره اشتهام بهتر شده ولی هنوز ویار وحشتناک بو همچنان عذابم میده هنوزم نمیتونم آشپزی کنم هنوزم اذیتم... ولی همه ی این سختی ها فدای شما گل پسر😘  خیلی این روزا حال خوبی دارم الحمدالله چون هرروز تکون های قشنگت رو حس میکنم و قربون و صدقت میرم همین الانم ک د...
22 آبان 1398

اولین تکون خوردن گل پسرم

سلام گل پسرم تاج سرم خوبی نفسم؟ امروز در تاریخ ۹۸/۸/۱۸ ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه ی صبح یه ضربه های خفیفی زیردلم حس کردم و با فاصله زمانی سی ثانیه ای تکرار میشدن...😍 فکر کنم تکون های شما باشه😍 فدای دست و پاهای کوچولوت بشم عشق مامان خیلی ذوق کردم و اومدم اینجا برات ثبت کنم الحمدالله برای داشتنت میوه ی دلم❤️
18 آبان 1398

اندر احوالات این روزها

سلام به گل پسرنازم خوبی مامانی؟ برات بگم از اندر احوالات این روزها😉 شما کلا فقط یه خاله داری و خبری از دایی و خاله ای دیگه نیست...  ولی همین یه دونه خاله انقدر برای اومرنت ذوووووق داره ک خدا میدونه هرروز حال من و تورو میپرسه و هر روز برام کلی عکس و استیکر میفرسته  قربون خاله اسما بشم اون بهترین خاله ی دنیاست😍😘😍 چن نمونه از ذوق های خاله اسما رو برات میفرستم ببینی خاله اسما خواهرکوچیکه ی منه و ۱۴ سالشه🤗 این خیلی باحاله😂 واقعا هم راست میگه😅 هرروز برام میفرسته😍اینا بخشی ازشون هستن😆 ما هم خیلی دوست داریم خاله اسما جون و خوشبختم ک تو شدی خاله ی گل پسرم😍 ...
14 آبان 1398

😍خوش اومدی گل پسرم😍

سلاااااام برکت زندگیم خوبی عزیزدل من و بابایی تاریخ ۹۸/۸/۸ رفتیم سونوگرافی آنومالی به همراه مامان جون و عشقم بعد از کلی انتظار بالاخره روزی رسید ک من بیام شما رو ببینم و جنسیتت رو هم بفهمم کلی استرس داشتم😯 برای سالم بودنت و اینکه از استرسم کم بشه حدیث کسا رو خوندم و قران... بعد از اینکه نوبتمون شد رفتیم داخل البته بابا و مادرجون هم اومدن باهامون 😅 دراز کشیدم و بالاخره دکتر اومد و کلی دنبال شما گشت تو دل من😁 کجا قایم شده بودی نفسم🤔 خلاصه کلی استرس کشیدم و دست بابایی رو گرفتم تا آرووم بشم  وای چ چقدر حس مادری قشنگههههه همینجور اشکام میومدن اشک شوق و ذوق برای داشتنت دیگه طاقت سکوت دک...
9 آبان 1398
4047 19 13 ادامه مطلب